کارتون ماشا و میشا این داستان - لک لک خلیفه 🦜 (قسمت 17)

683 نمایش یک سال قبل
کارتون ماشا و میشا

کارتون ماشا و میشا

1٫6میلیون بازدید

این قسمت کارتون ماشا و میشا درباره خلیفه ای از شرق به ما می گوید که تمام روز را جلوی پنجره می نشست و به صدای جیک پرندگان گوش می داد. خلیفه بسیار قدرتمند بود، اما یک چیز او را ناامید کرد - او نمی توانست زبان پرندگان را بفهمد. خلیفه بیچاره شروع به گریه کرد و کسی نتوانست او را بخنداند. روزی کوتوله عجیبی نزد خلیفه آمد. او قول داد که به او کمک کند تا او را تبدیل به لک لک کند. خلیفه قبول کرد و تبدیل به لک لک شد. در همین حال، کوتوله بر تخت نشست و خود را خلیفه خواند. لک لک بیچاره به گریه افتاد و از کوتوله التماس کرد که ظاهر انسانی و سلطنت خود را بازگرداند. هیچ چیز خلیفه را نجات نمی داد، اگر فقط یک طوطی کوچک به خلیفه کمک می کرد تا کوتوله را جادو کند و ظاهر انسان را به او بازگرداند.

اولین نفر باشید!!!