سرگرمی کودکانه این داستان - از قلعه تا پارک

952 نمایش 10 ماه قبل
سرگرمی کودکانه

سرگرمی کودکانه

1٫2میلیون بازدید

در ویدیو سرگرمی کودکانه روزی روزگاری پرنسس جانی در جستجوی یافتن فردی با استعداد واقعی بود. امیدها به قلعه هجوم آوردند و مهارت های خود را با آلات موسیقی مختلف به نمایش گذاشتند، اما هیچ کدام نتوانست شاهزاده خانم را تحت تأثیر قرار دهد. درست زمانی که جانی می خواست تسلیم شود، ملودی زیبای ویولن را شنید که شارلوت می نواخت. جانی که اسیر شده بود، از شارلوت دعوت کرد تا در قلعه زندگی کند. آنها روز خود را با بازی های کوچک و تفریح می گذراندند، تا اینکه یک شب، صدایی مرموز جانی را از خواب بیدار کرد. جانی که فکر می کرد شارلوت است که سر و صدا می کند، با ناراحتی از او خواست که قلعه را ترک کند. تنها پس از ترک شارلوت بود که جانی متوجه شد که این یک اسباب بازی کلاغ است که در تمام مدت سروصدا می‌کرد. جنی که از اشتباه خود پشیمان شد، عمو را فرستاد تا شارلوت را پیدا کند. شارلوت علی‌رغم تمام تلاش‌هایش، هیچ جا پیدا نشد. جانی سعی کرد نوازنده دیگری به استعداد شارلوت پیدا کند اما به سرعت متوجه شد که هیچ کس نمی تواند با او برابری کند. درست زمانی که به نظر می رسید همه امیدها از دست رفته بود، شارلوت بازگشت و آنها دوباره با هم موسیقی فوق العاده ای نواختند. با توجه به توصیه شارلوت، جانی حتی تصمیم گرفت از قلعه خود خارج شود و به پارک برود تا با دوستان حیوان جدید خود فوتبال بازی کند و یاد بگیرد که خوب است گاهی اوقات از منطقه امن خود خارج شود. روزی پر از سرگرمی، دوستی و درس های مهم بود.

اولین نفر باشید!!!